به گزارش شهرآرانیوز، ماجرا به اواسط خرداد برمیگردد؛ زمانی که سم آلومینیوم در بدن تعدادی از بیماران دیالیز صفاقی به بدترین شکل ممکن خود را نشان داد و هر روز تعدادی از آنها با علائم مختلف جسمی به پزشک مراجعه میکردند. سؤال مشترک همه این بیماران هم این بود که چرا باوجود تزریق سرمهای صفاقی به بدن، بهجای آنکه حالشان بهتر شود، علائم دیگری مانند حالت تهوع شدید، بیخوابی، فراموشی، اختلالات روانی و تشنجهای پیاپی بهسراغشان آمده است؟ موضوع «آلایندگی سرمهای صفاقی به آلومینیوم»، از بهمن سال گذشته تاکنون تقریباً همه بیماران دیالیز صفاقی را زمینگیر کرده است.
تیم پزشکی و کادر درمان هم با بروز علائم مختلف در بیماران، هیچگاه تصور نمیکردند که قرار است بهجای آنکه با این روش دیالیز، سم از بدن بیماران خارج شود، سم بیشتری هم به بدنشان وارد شود. رفتهرفته با افزایش آمار تشنج این بیماران و بهکمارفتن تعدادی از آنها، موضوع برای کادر پزشکی جدی شد تاآنجاکه بهگفته بیماران آلودهبهسم تا هفته قبل، مقابل در بخش ورودی بیماریهای کلیه بیمارستان امامرضا(ع) مشهد جای سوزنانداختن نبود.
پس از انتشار نخستین گزارش ما با تیتر «حرفوحدیثهای یک سرم پرحاشیه» در تاریخ ۱۱ تیرماه، تعدادی از خانوادههای این نوع بیماران دیالیزی یا حتی خود بیمارانی که آلوده به سم بودند، در ارتباط با ما گفتند که حالوروز بیماران دیالیزی صفاقی در بیمارستان امامرضا(ع) خوب نیست. خیلیهایشان حدود یک ماه است که در بخش دیالیز صفاقی یا آیسییوی بیمارستان امامرضا(ع) مشهد بستری هستند. تعدادی نیز به کما رفته یا فوت کردهاند.
همراهان این بیماران همچنین مدعی هستند که میزان آلودگی و وجود سم آلومینیوم در بدن بیمارشان به آنها اطلاعرسانی نمیشود، جواب آزمایشها محرمانه اعلام میشود، پزشک فلوشیپ سمشناسی، بیمارشان را معاینه نمیکند و از همه مهمتر مشخص نیست کادر پزشکی چه زمانی قرار است مراحل درمان و خروج سم از بدن بیماران را شروع کند. همه این موضوعات و ابهامها، ما را بر آن داشت تا اینبار در بازدیدی میدانی، پای درددلهای این بیماران و همراهان آنها بنشینیم.
زمانی که با خانم «میم. ز»، مادر یکی از جوانان مبتلا به سم آلومینیوم، قرار میگذارم تا با او به بیمارستان امام رضا(ع) برویم، در کمتر از سی دقیقه خود را به محل قرار میرساند. در ورودی بخش، تعداد زیادی از همراهان بیماران کلیوی که برخی شان همودیالیز میشوند، با چمدانهای روی هم قرار گرفته روی چمنهای فضای سبز، زیرانداز پهن کرده و خوابیده اند. آن طرفتر هم تعدادی آرام وقرار ندارند و روی زیرانداز خود دست به دعا شده اند. با این همراه بیمار، وارد بخش دیالیز صفاقی میشوم. فرزندش روی تخت دیالیز دراز کشیده است و خونش در حال تصفیه است. آن طرفتر هم یک خانم میان سال و یک پیرمرد روی تخت در حال همودیالیز هستند.
فرد جوان در این باره به گزارشگر ما میگوید: فوبیای خون داشتم. با مجوز پزشک قرار شد چند ماه دیالیز صفاقی بشوم تا بعد از این مدت، پیوند کلیه برایم انجام شود. یک بار بیهوش شدم. طی یک عمل چندساعته در شکمم «کاتتر» (لوله بلند و نازک و انعطاف پذیری که کاربرد پزشکی دارد) کار گذاشتند. دو هفته نقاهت سخت داشتم تا بالاخره توانستم دیالیز صفاقی را شروع کنم. بعد از مصرف محلول به جای آنکه حالم بهتر شود، بدتر شد. چندبار به پزشک مراجعه و اعلام کردم بی قرار هستم، بی خوابی شدید دارم، پادردهای شدید عصبی دارم. پزشک اعلام میکرد واکنش اولیه به محلول است.
بعد از گذشت مدتی، از بیمارستان امام رضا (ع) با من تماس گرفتند و گفتند به بیمارستان مراجعه کنید. وقتی مراجعه کردم، گفتند سرمها آلوده بوده است و باید دیالیز خونی بشوید. بار دیگر ۱۶ میلیون تومان هزینه کردم و کاتتر ویژه گرفتم و این بار در سینه ام جای گذاری کردند تا بتوانم دیالیز خونی شوم. الان شبها تا صبح، دردهایی دارم که هر ثانیه آرزوی مرگ میکنم.
این شهروند ادامه میدهد: درخواست آزمایش خون دادم تا میزان سم موجود در بدنم کنترل شود. به کلینیک ویژه دور میدان بیمارستان امام رضا (ع) مراجعه کردم تا آزمایش سم در خون را انجام بدهم. کل شهر را زیرورو کردیم ولی هیچ آزمایشگاهی غیر از همین مکان، این آزمایش را انجام نمیداد. آزمایش را انجام دادم، چند روز بعد که مراجعه کردم تا جواب آزمایش را بگیرم، گفتند جواب آزمایش محرمانه است و به شما تحویل نمیدهیم!
وی بیان میکند: بعد از کلی جدل، کاغذی دست نوشته با خودکار را به ما نشان دادند که عدد سم در بدنم را ۲۳۱ نشان میداد. با پیگیریهای زیاد، یک محلول آلمانی به ما دادند تا استفاده کنیم. آن محلول هم بیست روز بیشتر تا تاریخ انقضایش، نمانده بود. حال سؤال من این است که اگر بیمارستان این سرمها را داشته است، چرا به ما سرم دیگری میدادند؟
این شهروند اضافه میکند: خیلی از همین بیماران اکنون در آی سی یو هستند و مدام تشنج میکنند و کادر پزشکی نمیتواند کنترلشان کند. به من گفتند باید مدتی هر روز دیالیز شوم. شکم من را از یک طرف برای دیالیز صفاقی، سوراخ و جراحی کردند و گفتند به سمت چپ نباید بخوابم. حالا سینه ام را از سمت دیگر سوراخ کرده و دستگاه گذاشته اند. به آن سمت هم نمیتوانم بخوابم. چگونه میتوانم زندگی کنم؟ همه جای بدنم شلینگ کشی شده است.
این بیمار دیالیزی بیان میکند: حالا بعد این مدت، دوباره متوجه شده ام سم موجود در بدنم عدد ۷۰۰ است نه عدد ۲۳۱! به ما گفته اند باید سم موجود در بدنتان به زیر ۲۰۰ برسد تا بتوانیم آمپولی را تزریق کنیم که سم از بدنتان خارج شود. تا زمانی که این عدد به زیر ۲۰۰ برسد، مغز و کلیه و سیستم اعصاب ما آسیب میبیند. اینجا یک بیمار هست که ۲۳ روز است هر روز دیالیز میشود، اما سم بدنش پایین نیامده است.
او میگوید: با مطالعاتی که کرده ام، متوجه شدم میزان آلومینیوم در بدن انسان نرمال، باید عددی زیر ۱۰ باشد، بعد از آن بین عدد ۱۰ تا ۶۰ نشانه مسمومیت است، بین ۶۰ تا ۱۰۰ مسمومیت متوسط، بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ مسمومیت شدید و از ۲۰۰ به بالا مسمومیت خطرناک. حال سؤال من این است که چرا پزشک سم شناس، آن هم در بیمارستانی که بیماران مسموم را بستری میکند، برای ویزیت ما مراجعه نمیکند؟
بخش آی سی یوی بیمارستان امام رضا (ع) هم وضعیتی مشابه بخش دیالیز صفاقی دارد، با این تفاوت که اینجا برخی بیماران، افرادی هستند که یا بر اثر تشنجهای پیاپی ناشی از سم آلومینیوم بستری شده اند یا اینکه به هر دلیلی شرایط خطرناکی دارند.
فرزند یکی از بیمارانی که حدود بیست روز است به دلیل سم موجود در محلولهای صفاقی، در کماست، در این باره به گزارشگر ما میگوید: پدر من از اردیبهشت پارسال روزدرمیان همودیالیز میکرد. دیالیز صفاقی راحتتر از همودیالیز بود، بنابراین با تأیید پزشک از دی پارسال دیالیز صفاقی انجام میداد. اما از بهمن سال گذشته حال پدر رو به وخامت گذاشت. این روند ادامه داشت تااینکه پدرم اختلالات شناختی پیدا کرد. خودش میگفت مطمئنم که محلولها ایراد دارد. ضعف، کرختی بدن، لرز زیاد و عصبانیتهای شدید علائم اولیه او بود.
او بیان میکند: با بروز علائم، ما به پزشک مراجعه میکردیم، اما پزشکان توصیه میکردند دوز محلول مصرفی را بیشتر کنیم. لرز و تیکهای تشنجی پدر زیاد شد تااینکه ۲۱ خرداد تشنجش آن قدر شدید شد که دیگر پدر را بیمارستان قائم بردیم. آنجا بعد از کلی پیگیری، آزمایش خون گرفتند. آزمایش، عدد سطح آلومینیوم بدن پدرم را ۵۷۳ نشان میداد. وقتی درخواست کردیم درمان شروع شود، پزشکان گفتند باید سم به زیر ۲۰۰ برسد تا بتوانند درمان را شروع کنند. فعلا همودیالیز روزانه انجام میشود.
این شهروند ادامه میدهد: بعد از دو شب بستری در بیمارستان قائم، با رضایت خودمان پدر را به آی سی یوی بیمارستان امام رضا (ع) بردیم؛ زیرا شنیده بودیم در این بیمارستان قرار است یک بخش آی سی یو برای بیماران حاد صفاقی راه اندازی شود. آنجا گفتند برای این بیماران یک تیم شامل پزشک بیهوشی، نفرولوژی، سم شناس و نورولوژی اعصاب تشکیل میشود. اما این تیم تشکیل نشد و پزشک سم شناس هم نبود و حالا متأسفانه پدر من در کماست.
همسر یکی از بیماران بخش آی سی یو نیز درباره بیماری شوهرش میگوید: همسرم از بیست وسوم خرداد با علائم حاد و شدید مانند پرخاشگری در حد زدوخورد، لکنت زبان و شوکهای عصبی روبه رو شد. اوج درگیری او زمانی بود که یک پایش کاملا ورم کرد. پزشک متخصص کلیه، ما را به متخصص غدد و او هم به پزشک قلب وعروق ارجاع داد و درنهایت هم گفتند همه چیز به ظاهر نرمال است!
او بیان میکند: از دو هفته قبل، همسرم متوجه شد میزان حجم سرمی که وارد بدنش میشود، از حجمی که از بدنش تخلیه میشود، بسیار کمتر است؛ به همین دلیل درخواست کردیم که دیگر سرم استفاده نکند و همودیالیز شود. با سختی فراوان او را بستری کردیم و بعد از گذشت چند روز با افزایش تعداد بیماران متوجه شدیم همه آن علائم، نشانه وجود سم آلومینیوم در محلولهای صفاقی است.
این همراه بیمار مدعی است در مرحله اول، کادر درمان بیمارستان برای گرفتن آزمایش تعیین میزان سم، اعلام کرده اند کیت مدنظر را ندارند. خودم تمام شهر را زیر پا گذاشتم تا توانستم یک آزمایشگاه پیدا کنم که میزان سم موجود در بدن همسرم را پالایش کند. با هزار التماس حاضر شدند آزمایش را بگیرند و جواب را به جای پانزده روز، دوروزه به ما تحویل دهند. در آن آزمایش، میزان سم موجود در بدن همسرم حدود ۶۰۰ ثبت شده بود.
او با بیان اینکه گفته میشود علاوه بر آلومینیوم، فلزات دیگری هم در این محلولها وجود دارد، اضافه میکند: همسرم تنها ۵۶ سال دارد. پزشکان ادعا کردند تنها روش خروج سم از بدن بیماران آلوده، همودیالیز است، اما برای اینکه همسرم تشنج نکند، او را به آی سی یو بردند. همسرم در کما نیست، اما عدد هوشیاری اش را هم اعلام نمیکنند. وضعیت جسمی اش اصلا خوب نیست.
برای تکمیل گزارش با شهروندی تماس میگیریم که مادرش با همین علائم مسمومیت به بیمارستان مراجعه، اما فوت کرده است. او میگوید: علت فوت مادرم را هنوز به ما اعلام نکرده اند. در پزشکی قانونی از جسد مادر، نمونه برداری کردند و گفتند نتیجه در پانزده روز آینده به دست ما میرسد. اما در پرونده چیزی که خود ما به آن باور داشتیم، فوت مادر با سم آلومینیوم به دلیل استفاده از محلول صفاقی دیالیز در بدن بود. تازه الان متوجه شده اند که سم موجود در این محلولها تنها آلومینیوم نیست و حداقل چند نمونه از فلزات دیگر مانند منیزیم، مس و... هم هست. کادر پزشکی حدود یک هفته است مطلع شده اند این فلزات هم در خون بیماران وجود دارد.
وی درباره چگونگی مطلع شدن از میزان سم موجود در بدن مادرش بیان میکند: هربار که از کادر درمان میزان دوز سم موجود در خون مادر را میپرسیدیم، عددی اعلام نمیکردند. به واسطه برخی ارتباطاتی که داشتیم، بالاخره توانستیم تاحدودی از میزان سم موجود در خون مادر آگاه شویم. از بیست بار آزمایشی که انجام دادند، تنها حدود پنج بار را به ما اطلاع دادند. در اولین آزمایشی که به ما اعلام کردند، میزان آلومینیوم موجود در بدن مادرم، بالای هزار بود.
این شهروند با بیان اینکه این فاجعه در کل دنیا شاید برای اولین بار بود که بروز میکرد و به همین دلیل هم کادر پزشکی شاید برای درمان سردرگم شده باشد، ادعا میکند: مدام به مادرم داروهای ضدتشنج تزریق میکردند، درحالی که عامل اصلی تشنج، سم رسوب شده آلومینیوم در مغز بود که پزشکان نمیدانستند این سم را چگونه از بدن خارج کنند. تنها راهی که به ذهنشان میرسید، دیالیزهای مداوم بود. به مادر من پنج دارو را به صورت «های دوز» تزریق میکردند. به ما گفتند تشنج های مادر کنترل شده است، اما من فکر میکنم دیگر مغز او از کار افتاده بود که تشنج نمیکرد. مادر من شصت وشش ساله بود و از زمانی که مادر بستری شد، تا زمان فوتش کلا چهل روز بیشتر طول نکشید.
بعد از شنیدن درددلهای بیماران به سراغ یکی از پزشکان متخصص بخش دیالیز صفاقی میروم و خود را همراه یکی از بیماران معرفی میکنم. از پزشک معالج درباره وضعیت یکی از این بیماران میپرسم که میگوید: این افراد چندین بار نمونه گیری شده اند. هفتهای یک بار از آنها نمونه میگیریم. باید جواب آزمایشهایی که در یک هفته اخیر انجام شده است، برسد تا ببینیم دیالیز چه تأثیری بر بیماران گذاشته است.
وی ادامه میدهد: دستگاه آزمایش تا قبل از این در دانشکده بهداشت تعبیه شده بود که ما درخواست کردیم دستگاه را جمع کنند و به خود بیمارستان انتقال بدهند و سه شنبه هفته قبل در بیمارستان امام رضا (ع) نصب شده است.
فوق تخصص نفرولوژی کشورمان در پاسخ به این سؤال که چرا درمان این بیماران شروع نمیشود، میگوید: فعلا درمانی جز دیالیز روزانه نداریم. میزان سم موجود در بدن بیمار باید به زیر ۲۰۰ برسد که بتوانیم درمان را آغاز کنیم. دارویی که قرار است به بدن بیمار وارد شود، سم را یک باره از داخل بافتها میکشد و وارد خون میکند و یک باره سطح سم در خون بالا میرود و عواقب بدتری دارد؛ به همین دلیل باید سم موجود در بدن همه بیماران مبتلا، به زیر ۲۰۰ برسد تا بتوانیم آمپول درمانی را تزریق کنیم.
وی در پاسخ به این سؤال که چرا بیمارستان به منظور حمایت از بیماران، موضوع را از شرکت داروسازی پیگیری نمیکند، میگوید: این موضوع به بیمارستان مرتبط نیست. خانوادهها باید خودشان پیگیری کنند. ما فرصت اینکه بخواهیم کاری غیر از درمان را پیگیری بکنیم، نداریم. کار شرکت را باید وزارت بهداشت و خانوادههای بیماران پیگیری کنند.
اگرچه توزیع این سرمها در شهر متوقف شده، آنچه مسلم است، مسموم شدن بیماران دیالیز صفاقی به سم آلومینیوم است؛ سمی که باید راه حلی برای پیشگیری از رسوب کردنش در بدن این بیماران پیدا شود تا از عواقب جبران ناپذیر احتمالی جلوگیری شود. ما در ادامه پیگیری مشکلات این بیماران، منتظر پاسخ دستگاههای متولی و مسئول در وزارت بهداشت و درمان خواهیم ماند.